|عاشق تنها|عشق|جملات عاشقانه

ساخت وبلاگ
باز شوق یوسفم دامن گرفتپیر ما را بوی پیراهن گرفتای دریغا نازک آرای تنشبوی خون می آید از پیراهنشای برادرها خبر چون می برید ؟این سفرآن گرگ یوسف را دریدیوسف من پس چه شد پیراهنت ؟برچه خاکی ریخت خون روشنت ؟بر زمین سرد خون گرم توریخت آن گرگ و نبودش شرم توتا نپنداری ز یادت غافلم گریه می جوشد شب و روز از دلمداغ ماتم هاست بر جانم بسیدر دلم پیوسته می گرید کسیای دریغا پاره دل جفت جانبی جوانان مانده جاویدان جهان ؟در بهار عمر ای سرو جوانریختی چون برگریز ارغوانارغوانم ارغوانم لاله امدر غمت خون میچکد از ناله امآن شقایق رسته در دامان دشتگوش کن تا با تو گوید سرگذشتنغمه ناخوانده را دادم به رودتا بخوانم با جوانان این سرودچشمه ای در کوه می جوشد ، منمکز درون سنگ بیرون میزنماز نگاه آب تابیدم به گلوز رخ خود رنگ بخشیدم به گلپر زدم از گل به خونآب شفقناله گشتم در گلوی مرغ حقپر شدم از خون بلبل لب به لبرفتم از جام شفق در کام شبآذرخش از سینه من روشن استتندر توفنده فریاد من استهرکجا مشتی گره شد مشت منزخمی هر تازیانه پشت منهرکجا فریاد آزادی منممن در این فریادها دم میزنم |عاشق تنها|عشق|جملات عاشقانه...
ما را در سایت |عاشق تنها|عشق|جملات عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 22mx2011f بازدید : 182 تاريخ : جمعه 15 اسفند 1399 ساعت: 21:56

یعنی چی وقتی دختره میگه برم حموم پسرا سریع میگن "بدون من؟"
شامپویی مگه؟ 

‏انقد واتسپمو آپدیت نکردم آخرش برگشت گفت داداش تو آپدیت کن من قول میدم از امروز تغییر کنم، قول میدم دیگه اون واتسپ سابق نباشم

اون‌چیزایی که من از خدا میخوام مثل این می‌مونه به بابام بگم سر رات که داری میای یه پاکت سیگارم برای من بگیر، بهش بگم با اردنگی از همون درای رحمتش پرتم میکنه بیرون 

|عاشق تنها|عشق|جملات عاشقانه...
ما را در سایت |عاشق تنها|عشق|جملات عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 22mx2011f بازدید : 227 تاريخ : جمعه 15 اسفند 1399 ساعت: 21:56